سفارش تبلیغ
صبا ویژن



قاصدک های سوخته

   

یک وقتهایی هم هست که آدم از یک امتحان مهم که برمیگردد خانه
وقتی ازش میپرسند که: خب چطور بود؟
بهترین جوابی که می تواند بدهد این است که:
بد نبود. هم ممکنه با نمره عالی قبول شم هم ممکنه کلا قبول نشم!

پ.ن: شاید بشود امکان همزمان داشتن خوف و رجا را اینطور مواقع تجربه کرد



توسط: قاصدک های سوخته روز دوشنبه 91 تیر 19

یک مجموعه آموزشی واقع در قلهک
به یک خانم مهندس صنایع متدین و با پوشش چادر
ساکن شهر تهران، به صورت تمام وقت نیازمند است.
علاقه مندان می توانند رزومه خود را جهت بررسی حداکثر تا 20/4/91 به آدرس school.ba.1374@gmail.com ارسال نمایند.

پ.ن: خیلی اتفاقی آگهی را دیدم . دلم خواست اینجا روی وبلاگ بگذارمش.



توسط: قاصدک های سوخته روز دوشنبه 91 تیر 19

"قلب را همّ واحد باید"*

......

پناه می برم به تو ،
از این قلب پراکنده ،
که هر لحظه به سویی می بَردم...

*علامه حسن زاده آملی



توسط: قاصدک های سوخته روز چهارشنبه 91 تیر 14

این روزها
نبض من
با اووو *
بالا و پایین می رود...

*oovoo
پ.ن:نبض تو در چه حال است خوبِ من؟..



توسط: قاصدک های سوخته روز سه شنبه 91 تیر 13

نشسته ام روی صندلی. منتظر پخش شدن سوالات.
از نادر امتحان هایی ست که بدون هیچ دغدغه نشستم سر جلسه.
دارم به آینده فکر میکنم.
به سرنوشت.
اینکه ادامه مسیر چطوریست؟
بعد ذهنم سرکی میکشد به گذشته.
به مسیر ِ طی شده.
کم نبودند انتخاب هایی که انتخاب من نبود، ولی مسیرم شد...
نگاهم می افتد به تابلوی زیبای مقابلم...
با خطّ خوش نوشته:

"یُؤتِی الْحِکْمَةَ مَن یَشَاء
وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا "
....
دلم خیر کثیر میخواهد.



توسط: قاصدک های سوخته روز دوشنبه 91 تیر 12

یَا فَاطِمَةُ
إشفَعی لِی فِی الجَنَّةِ
.
.
.
یعنی می شود روزی،
آزاد شده ی شما باشم بانو ؟...

*از زیارت حضرت فاطمه ی معصومه(سلام الله علیها)



توسط: قاصدک های سوخته روز جمعه 91 تیر 9

<      1   2   3