این روزها،
غروب
یعنی
یک روز دیگر هم از شهر ِ خدا
گذشت..
توسط: قاصدک های سوخته روز دوشنبه 90 خرداد 30
این روزها،
غروب
یعنی
یک روز دیگر هم از شهر ِ خدا
گذشت..
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا
*تعبیری از امام جمعه تهران
این روزهای رجب که میرسد
بیشتر به یادت می افتم.
گرچه در این ده سال هم،
-شاید- روزی نبوده که یادت از دل و جانم گذر نکرده باشد.
و چگونه نکند
که راهم را
مدیون تو هم هستم؛
تو که در رجب آسمانی شدی..
الدنیا مزرعة الآخره
...
مزرع سبز فلک دیدم و داسِ مهِ نو
یادم از کِشته خویش آمد و هنگام درو
داریم با بابا تلفنی حال و احوال میکنیم
- خب چه خبر از امتحانا؟
- هیچی بابا جون. دوم تیر شروع میشه تا چهاردهم
- پس همه ماه رجب رو مشغولی
پ.ن: شیفته ی این جور نگاه کردن تو هستم..
میای از این به بعد یک درصد ِ هر پولی که دستمون میرسه رو در راه خدا انفاق کنیم؟
*وبرای خود (خیری) از پیش بفرستید (سوره بقره/آیه مبارکه233)
مِنْ کِتَابِ اللِّبَاسِ عَنْ ذَرْوَانَ الْمَدَائِنِیِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ الثَّانِی ع فَإِذَا هُوَ قَدِ اخْتَضَبَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدِ اخْتَضَبْتَ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ فِی الْخِضَابِ لَأَجْراً أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ التَّهْیِئَةَ تَزِیدُ فِی عِفَّةِ النِّسَاءِ أَ یَسُرُّکَ أَنَّکَ إِذَا دَخَلْتَ عَلَى أَهْلِکَ فَرَأَیْتَهَا عَلَى مِثْلِ مَا تَرَاکَ عَلَیْهِ إِذَا لَمْ تَکُنْ عَلَى تَهْیِئَةٍ قَالَ قُلْتُ لَا قَالَ هُوَ ذَاک*
ذروان مدائنى گوید: بر حضرت امام هادى (ع) وارد شدم که تازه خضاب بسته بود، عرض کردم جانم فداى شما! خضاب کرده اید؟ فرمود: آرى خضاب را پاداش زیاد است، نمیدانى که آراستن مرد بر عفت زنان مى افزاید ، آیا تو دوست دارى وقتى بخانه میروى همسر خود را ژولیده و ناآراسته ببینى؟ گفتم: نه فرمود ... او نیز چنین است
*مکارم الاخلاق ص هفتاد ونه
این موج وبلاگی++
ای کسانی که از عید فطر پارسال شروع به مهیا شدن برای حضور در ضیافت الهی نکردید
رجب المبارک رسید
دست به کار شوید..
اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ
وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ
وَ أَعِنَّا عَلَی الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ
وَ حِفْظِ اللِّسَانِ
وَ غَضِّ الْبَصَرِ
وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ.
خدایا برکت ده بر ما در ماه رجب و شعبان
و ما را به ماه رمضان برسان
و کمکمان ده براى گرفتن روزه و شب زنده دارى
و نگهدارى زبان
و پوشیدن چشم
و بهره ما را از آن ماه تنها گرسنگى و تشنگى قرار مده.
همیشه به موقع می رسید ولی این بار فقط یک هفته دیر آمد.
هفت روزی می شود که مادر چشم به راه از این دنیا رفته است.
امروز تابوت پسرش را بعد از بیست و دو سال آوردند.
* از وبلاگ فاتحه