سفارش تبلیغ
صبا ویژن



آبان 90 - قاصدک های سوخته

   

شروع که میکردی به خواندن
آه از آن ساعتی/
که با تن چاک چاک/

آقا دستمال سفید بزرگش را از جیبش بیرون می آورد
و تو همانطور جان سوز میخواندی
نهادی ای تشنه لب/
صورت خود روی خاک/

و آقا به پهنای صورت اشک می ریخت ...

پ.ن: به بهانه آیین بزرگداشت مرحوم کوثری - 30 آبان 90 قم المقدسه



توسط: قاصدک های سوخته روز دوشنبه 90 آبان 30

به آب و آتش زدند که ثابت کنند "مولا" یعنی دوست نه سرپرست...
چه خوب هم این دوستی را رعایت کردند...



توسط: قاصدک های سوخته روز پنج شنبه 90 آبان 26

بعد از دیدنت،
آرزویی هم باقی خواهد ماند؟...

پ.ن: نوای وبلاگ آتشم میزند...



توسط: قاصدک های سوخته روز شنبه 90 آبان 21

وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا
ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ *...

و خورشید به سوى "قرار"گاه خویش روان است
این تقدیر آن عزیزِ علیم ست
...

پ.ن: برای این روزها، که اربابم به سوی قرارگاهش روان است..
*سوره مبارکه یس آیه 38 



توسط: قاصدک های سوخته روز جمعه 90 آبان 20

نماز که میخواند پسرک دور و بر مهرش می پلکد.
گاهی مادر را نگاه میکند.
گاهی میخندد.
گاهی هم مهر را بر میدارد و تا مادر سجده نرفته میگذارد سر جایش.
نماز که تمام میشود، مادر، پسرک یکساله را بوس محکمی میگیرد و بعد با صدای بلند میگوید:
خدایا من و محمد سجاد خیلی دوسِـت داریم...
و پسرک از ته دل میخندد...

پ.ن: شنبه قرار است کمیسیون پزشکی جواب نهایی را برای پای پسرک بدهد. دعایشان کنید...



توسط: قاصدک های سوخته روز پنج شنبه 90 آبان 19

از این همه برگشتنم،
خسته نشدی؟



توسط: قاصدک های سوخته روز پنج شنبه 90 آبان 12

 حریم مطهر بانوی خوبیها، حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)

این عکس را - که عاشقانه از حرم بانو گرفته ام-
هدیه میکنم به محضر آقایم علی بن موسی الرضا(علیه السلام) ..



توسط: قاصدک های سوخته روز دوشنبه 90 آبان 9


چه خوش صید دلم کردی،
بنازم چشم مستت را

که کس مرغانِ وحشی را
ازین خوشتر نمی گیرد...



توسط: قاصدک های سوخته روز چهارشنبه 90 آبان 4