سفارش تبلیغ
صبا ویژن



فروردین 91 - قاصدک های سوخته

   

سالی یکبار!
این قرارشان است انگار.
یک عده پیرمرد و پیرزن دوست داشتنی
در آن روستای خشک و کویری
که دسترنج همه ی سالشان را پس انداز می کنند برای چنین روزی.
برای چنین سفری.
هر سال که حکایت رفتنشان را می شنیدم با عقل حسابگر از خودم می پرسیدم :چند بار؟!
.
.
.
می دانی؟ رازهایی در عالم هست که تا کربلا نرفته باشی بر تو فاش نخواهد شد...

پ.ن: عنوان را از کارت ویزیت یکی از جوانان شرکت کننده در همایش بیداری اسلامی برداشته ام.
       از همسرم دعوت کرده بود اگر رفتیم کربلا میهمانش باشیم..



توسط: قاصدک های سوخته روز شنبه 91 فروردین 26

یعنی جای دیگری هم هست در عالم
که شرکت کنندگان آزمون دکتری اش
وقتی که خم می شوند برای برداشتن برگه امتحان
همهمه ی "بسم الله الرحمن الرحیم" شان
بپیچد توی سالن؟

یادداشتی بین آزمون صبح و عصر




توسط: قاصدک های سوخته روز جمعه 91 فروردین 25

به خاطر بسپار که
سبک زندگی آدمها، بیشتر از سطح در آمد،
به جهان بینی شان بسته است...



توسط: قاصدک های سوخته روز پنج شنبه 91 فروردین 24

شب- نجف- شارع الرسول
سر را بلند که می کنی
آن گنبد و گلدسته ی درخشان است،
که نزدیک است قلب را از جا بکند،
که فقط یک گنبد و گلدسته نیست،
همه ی چیزی ست که می خواهی باشد،
زیر لب-بی اختیار-می خوانی:
"و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام"



توسط: قاصدک های سوخته روز پنج شنبه 91 فروردین 24

همه طلاهایش رسید به ورثه.
برای خودش،
تنها همان انگشتریِ ظریف مانده بود
که در نامه ی عملش نوشته شده بود:
یک عدد انگشتری ِ عقیق، هدیه به حرمین عسگریین...

پ.ن: سامراء رفته ها لابد می دانند چرا حرمین عسگریین(جانم به فدایشان) را برای این پست، انتخاب کردم
...



توسط: قاصدک های سوخته روز شنبه 91 فروردین 12