سفارش تبلیغ
صبا ویژن



قاصدک های سوخته

   

فقال علیه السلام: ...هُمْ نُجُومُ شِیعَتِی أَحْیَاءً وَ أَمْوَاتاً...
فَقُلْتُ مَنْ هُمْ؟
فَقَالَ ... بُرَیْدٌ الْعِجْلِیُّ وَ أَبُو بَصِیرٍ وَ زُرَارَةُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ ...

امام صادق علیه السلام لب به ستایش باز میکند.
می فرماید: اینها زنده یا مرده، ستارگانِ شیعیان من هستند.
راوی می پرسد: آنها کیستند؟
می فرماید:....بُرید عِجلی و ابوبَصیر و  زُراره و محمد بن مُسلم ...
.
.
.
.
کار ستاره می دانی چیست؟
شناساندن راه، در ظُلُمات بی انتهای شبهای تار...



توسط: قاصدک های سوخته روز یکشنبه 91 شهریور 12

- دیگه میخوام ببندمش
- اِ . چرا؟
- فلسفه ی وجودیش از بین رفته
- خیره انشالله



توسط: قاصدک های سوخته روز جمعه 91 شهریور 3

روزهای آخر ماهت
شبیه قیامت است قدری
آنجا که نامش یوم الحسرة است...



توسط: قاصدک های سوخته روز شنبه 91 مرداد 28

نوشته بود:
...و به طوری که در سیره امامان (علیهم السلام) گذشت آنان بسیاری از حقایق را تنها در اختیار اشخاص متعهد قرار می دادند.
چنانکه زراره میگوید که او در مسیر آموختن فقه و حدیث اهل بیت(علیهم السلام) شب های زیادی را در مسجدالحرام ، با امام باقر(علیه السلام) به صبح رساند*...

خزیدم توی خودم.
شب های زیادی...
کنار امام زمان َش...
در مسجد الحرام...
تا صبح...

اولین بار آنجا بود که ندیده و نشناخته، شیفته ات شدم زراره...

*تاریخ عمومی حدیث با رویکرد تحلیلی، دکتر مجید معارف، ص269



توسط: قاصدک های سوخته روز پنج شنبه 91 مرداد 26

بکُم "یُسلَکُ" الی الرِّضوان
...
این چنین "سلوکی" ام  آرزوست
با شما
نه با هیچ کس غیر شما




توسط: قاصدک های سوخته روز چهارشنبه 91 مرداد 25

تو
"بو تراب" ی
و
ما
همه از خاک...

پ.ن: دل تنگ آستان توام آقا...

*سوره مبارکه حج-آیه 5



توسط: قاصدک های سوخته روز پنج شنبه 91 مرداد 19

- می دونستی از وقتی رفتم اونجا تا الان تعداد مسلموناش 100درصد زیاد شده؟
- جدی؟
- آره خب. دو تا مسلمون داشت ، الان شدن چهار تا!



توسط: قاصدک های سوخته روز یکشنبه 91 مرداد 15

توی بیداری که گفته بودم به تان.
حالا امروز با زبان روزه
در آن خواب نیم روزی هم ثابت شد
که
پناهی جز شما ندارم
بانو...بانوی من...

16رمضان المبارک 1433



توسط: قاصدک های سوخته روز یکشنبه 91 مرداد 15

دور هم جمع شده ایم.
سفره افطاری.
افطار که میکنیم
بابا نگاهمان میکند و لبخند میزند.
لبخند به روی بچه هایی که حالا خودشان شده اند صاحب بچه!
می خندد و می گوید:
قبول باشه. انشالله خدا لقای خودش رو نصیبتون کنه.
و زیر لب آرامتر ادامه میدهد:
توی همین ماه.

دلم آب میشود...



توسط: قاصدک های سوخته روز چهارشنبه 91 مرداد 4

<      1   2   3      >